فرزندم:
از یک جایی به بعد سعی کردم درک مدیریتی ام را افزایش بدهم.
فقط میتوانم بگویم آنقدر یافته هایم شگفت انگیز شد که از شدت حرفهایی که در این زمینه دارم ، به بی حرفی افتاده ام و نمی توانم چیزی برایت بنویسم.
امروز تصمیم گرفتم اهمیتِ بصیرت و نشانه شناسی در مدیریت و درک مدیریتی را برایت باز کنم. البته به اجمال.
یک زمانی مقام معظم رهبری میفرمودن: اوایل که تصمیم گرفتیم کشور را هسته ای کنیم حتی دانشمندان هسته ای کشور با نامه و حتی حضورا به من میگفتند این کار شدنی نیست.
ایشان میفرمودند: من اما ناامید نبودم. خوش بین بودم.
برای یک مدیر مطلع شدن از ظرفیت ها خیلی اهمیت دارد. و این اطلاع را هم از راه خبرهایی که از راه های مختلف میگیرد کسب میکند.
چطور مدیری مثل مقام معظم رهبری ، در شرایطی که متخصصان امر، خبر میدهند نمی شود. تحلیلش این است که : میشود. چطور؟
اصلا درست نیست در این شرایط بگوییم ایشان علم غیبی داشتند. نه.
ایشان یک مدیر بودند و آن متخصصان از مدیریت چیزی نمی فهمیدند. تحلیلهای رهبری از اخباری که بدست می اوردند بسیار جامع تر از تحلیل های متخصصین و دانشمندانی بود که در دل کار بودند.
حتما رهبری هم در همان مقطع ناتوانی را دیدند. همان چیزی که دانشمندان میگفتند. اما شاید ناامیدی را در دل و رفتار برخی محققین و جوانانِ متخصص ندیدند. این نشانه کافی بود تا ایشان یقین داشته باشند که میشود.
تحلیل جامع چگونه اتفاق می افتد؟
به این سوال بیاندیش عزیزم.
خبرهای واقعی از جامعه، بخشی از تحلیل یک مدیر را تامین میکند. بخش اعظمش نشانه هایی است که یک مدیر در دل همین خبرها میبیند اما دیگرانی که درک مدیریتی ندارند نمی بینند.حتی نشانه شناس شدن خبرهای غیر واقعی یا اغراق آمیز را خیلی راحت برایت رسوا میکند.
نشانه شناسی ، معرفتی است که هر مدیری باید کسب کند. بلکه هر انسانی باید کسب کند.
مثلا یک مدیر ، اگر بخواهد اشخاصی را برای تبلیغ دین انتخاب کند. ممکن است به تَنبل نبودن آن مُبَلِغ بیش از فن بیان و تسلط علمی اش بها بدهد. معنای این حرف این است که ممکن است کسی که فن بیان فوق العاده ای دارد و تسلط علمی جامعی دارد و در مسیر درست هم گام برمیدارد اما تنبل است را از حق تبلیغ محروم کند.
خطر انسان تنبل برای تبلیغ قابل چشم پوشی نیست. این را علمِ نشانه ها به او میگوید.
فرزندم:
نشانه ها را بشناس.
کسی که بدون نشانه شناسی به ظاهر واقعییات اکتفاء کند مدیر خوبی نمی شود. و این را یک انسان غیر دیندار اما مدیر هم درک میکند.
وقتی درک مدیریتی پیدا کردی. آنوقت میفهمی رذایلت ممکن است تو را از چه چیزهایی محروم کند.
اصلا دیگر نمی توانی رذایلت را تحمل کنی. مثلا وقتی مقایسات نابجا داری میفهمی که در دولت امام زمان هرگز فلان خدمات را نمی توانی انجام دهی.
وقتی اخلاقت به گونه ای است که نیمه خالی لیوان را بیشتر می بینی هرگز مسئولیت به تو نمی دهند یا هرگز در امور مهم از تو نظر خواهی نخواهند کرد و تو را مشارکت نمی دهند.
یا ترس از ملکاتت باشد، هرگز در بسیاری از وادی های اجتماعی راهت نمی دهند.
یا اگر تکبر داشته باشی.
اگر حسادت بورزی.
اگر.
فرزندم درک مدیریتی ات را افزایش بده تا بتوانی هدفمند تر خودسازی کنی.
تا امام زمانت بتواند روی تو حساب کند.
درباره این سایت