--: آخه نمیشه انسان هیچ نفعی از طرف مقابلش نبره و دوستش داشته باشه.
++: میشه رفیق.پای خدا که وسط بیاد میشه.
--: این شعاریه.
++: تو خودت وبلاگ نویسی. منم وبلاگ نویسم. میدونی بعضی از وبلاگ نویسا هستن که غالبا مطالبشون رو نمی خونم. اما دنبالشون میکنم. وقتی مطلب جدید نوشتن میرم یکی دو خط از مطلبشون رو میخونم یه امتیاز مثبت (لایک) میدم و صفحه وبشون رو میبندم.
--: چرا نمی خونی شون؟
++: حرف قابل تاملی ندارن برام. یعنی حتی خیلی دنبال یاد گیری علمی هم نیستم توی این فضا.
--: خب پس چرا میری امتیاز میدی و رد میشی؟
++: خب دلیل نمیشه وقتی نفعی برام ندارن منم دوستشون نداشته باشم. واقعا انرژی مثبت دارن. دوست داشتنی ان. تو اگه برادرت باهات هم فکر نباشه و توی هیچ چیزی و هیچ کاری نیازش نداشته باشی ، دیگه دوستش هم نداری؟
--: خب به برادر یک علقه خونی دارم.
++: با انسانهای مومن هم یک علقه ایمانی داریم. اون چیزی که تو و برادرت رو به هم وصل میکنه پدر و مادرته اون چیزی که مومنین رو هم به هم وصل میکنه خداست.
--: منطقی بود.
++: توی زندگی مشترک هم همینه. گاهی ممکنه اون با تفکرات تو مخالف باشه یا درکت نکنه یا قد معرفتیش به قد معرفتی تو نرسه. طبیعیه که توی بعضی زمینه ها نتونه پا به پات بیاد. اما اگر تو مومن باشی بهش محبت داری.
--: اگر اون مومن نباشه چی؟
++: باید جواب بدم؟
--: خب بگو نظرت رو.
++: بستگی به سعه ی تو داره.
--: اون که سعه ی خوبی داره چکار میکنه؟
++: نسبت به همون همسر غیرمومن هم رئوف و عطوف و با محبته. مشکل اصلی ما از خلاء ایمانه. منیت هامون زیاده.
--: خب اگر غیر مومنی باشه که آزار هم برسونه چی؟
++: ضرورت تدبیر کردن رو در تو بیشتر میکنه. باید مدبر بشی. باید کیاست بخرج بدی.
--: اگر نیازهای طبیعی تو رو برآورده نکنه چی؟
++: اگر واقعا لله ی کیاست و تدبیر بخرج دادی و نشد. نیازهات هم داشتن بهت فشار می آوردن و به گناه آلوده میشدی. خب یا جدا شو یا برو یه زندگی دیگه تشکیل بده.
--: دیدی؟!!! بعضی ها رو نمیشه دوست داشت!!!!
++: من نگفتم نمیشه دوستشون داشت!!!. اینجا صلاح بر جدا شدنه. جدا شدن از یه زوج که به معنای تنفر داشتن ازش نیست. اون رو هم میشه دوست داشت. منتها شاید نشه باهاش زندگی کرد.
درباره این سایت