فرزندم:

انسانهای ذهن گرا ، در زندگیشان شکست را زیاد تجربه میکنند. و ذهنشان همان قبری است که در آن دچار فشار قبر هستند اما تا رها شدن از این فشار باید مقدماتی را فراهم کنند.

انسانهای ذهن گرا کسانی هستند که دنیای ذهنی ای برای خودشان می سازند اما این دنیا با عالم واقعیت خیلی فاصله دارد. به مرور در هر سنی با تناقضات این دو دنیا (دنیای ذهن و دنیای عین) مواجه میشوند و هر بار به گونه ای شکست را تجربه می کنند.

من هم در برهه ای دچار این ذهن گرایی بودم و یقینا هنوز هم کامل از آن رها نشدم. سالهاست متوجه این قضیه شدم و در تمام این سالها تلاشم بر رهایی از این ذهن گرایی بود. قدرت اندیشه انسان اگر به سمت ایده آل سازی غیر حقیقی و غیر حِکمی برود یقینا انسان را دچار خسران یکند.

بزرگترین ضربه ای که میزند این است که عمر انسان را هدر میدهد. مثلا تصمیمی که می توانست در  18 سالگی بگیرد ممکن است در 30 سالگی بگیرد. لذتی که میتوانست در 20 سالگی ببرد در 35 سالگی میبرد.

من با مطالعات فلسفی ام متوجه ذهن گرایی ام شدم. دقیقا فلسفه غرب برای من نماد فیلسوفانی ذهن گراست و فلسفه و حکمت اسلامی برایم نماد عینیت گرایی است.

ذهن گرایی ابتلائی است که اکثریت غریب به اتفاق انسانها دچارش میشوند. و واقعا احتیاط کردم و نگفتم تمام انسانهای غیر معصوم از جهنم ذهن گرایی باید عبور کنند. یعنی عقیده خودم این است که انسان غیر معصومی نیست مگر اینکه از این کُتَل عبور میکند. البته اگر همت داشته باشد عبور میکند. اکثر انسانها دچارش میمانند.

برای مثال چند نمونه از انسانهای ذهن گرا نام میبرم تا بدانی اغلب مردم ذهن گرا هستند.

انسانهایی که از ترس تامین نکردن معیشت خانواده ازدواج نمی کنند دهن گرا هستند

انسانهایی که از ترس تامین نکردن معیشت فرزند ، کم فرزند آوری می کنند ذهن گرا هستند.

انسانهایی که از ترس از دست دادن و روی زمین ماندن اهدافشان ازدواجشان را به تاخیر می اندازند ذهن گرا هستند.

انسانهایی که دنبال همسری ایده آل بدون در نظر گرفتن تشخص خود، هستند ذهن گرا هستند. اساسا انسانهایی که مقوله ازدواج خیییلی برایشان برجسته است ذهن گرا هستند.

و حتی انسانهایی که دونِ شان خودشان ازدواج میکنند دچار ذهن گرایی شدند.

انسانهایی که حسادت میکنند ذهن گرا هستند.

انسانهایی که بخل میورزند ذهن گرا هستند.

انسانهایی که وسواس (در انواع مختلفش) دارند ذهن گرا هستند.

 

 

میبینی؟!!!

گویا انسانی باقی نمی ماند مگر اینکه ذهن گرا است.

 

فرزندم انسانهای ذهن گرا مدیر اسلامی خوبی نمی شوند. شاید مدیر منظمی بشوند. و نظم را در زیر مجموعه شان حاکم کنند اما مدیر اسلامی خوبی نمی شوند. مدیر اسلامی فقط به دنبال اداره آن مسئولیتی که به دوشش میگذارند نیست. علاوه بر آن باید انسانهای تحت نظر خودش را هم اداره کند.

اداره انسانها به مراتب سخت تر و پیچیده تر از اداره یک کار است. مخصوصا که نگاه اسلام به انسان ، نگاه بسیار والایی ست.

برای اینکه از ذهن گرایی رها شوی تلاش بکن تا لحظه هایت را دریابی.

واجبِ هر لحظه ات رو تشخیص بده و با تمام قلبت انجامش بده. اگر واجبِ لحظه ات بازی کردن با کودکت است جوری با کودکت بازی کن که انگار کار دیگری در دنیا وجود ندارد.

اگر واجب لحظه ات غذا خوردن است. جوری مشغولش شو که انگار مسئله دیگری در جهان وجود ندارد.

خلاصه اینکه به واجباتی که در عالم واقع با آن مواجه میشوی ارتباط برقرار کن.

وقتی حقیقتا با عالم واقع ارتباط عقلانی برقرار کنیم ، حق متعال را با اسم الظاهرش ملاقات خواهیم کرد.



در اولین فرصت نظرات قبلی پاسخ داده خواهند شد


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : گرایی ,انسانهایی ,انسانهای ,انسان ,اینکه ,لحظه ,هستند انسانهایی ,مدیر اسلامی ,اسلامی خوبی ,وجود ندارد ,عالم واقع ,تامین نکردن معیشت
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Will وبلاگ محمد جواد مقدسی Tiffany بهترین سایت کسب درآمد از وبلاگ و وبسایت ته دیگ سیب زمینی Amber خلاصه کتاب مبانی اندیشه اسلامی 2 حسن یوسفیان Brandi آشپزی